برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
آنگاه كه با شعرهاي خود وعده ديدار مي گذارم، تكه ناني، كلبه و باغچه اي و
اندك پولي،
و آنگاه كه از ايالت ها مي گذرم، مسافرخانه اي و صبحانه اي،
چرا از پذيرفتن چنين هدايايي شرمنده باشم؟
چرا بايد براي به دست آوردن آنها سؤ ال كنم؟
چون من خود كسي نيستم كه چيزي به زنان و مردان نبخشم،
چون من به هر مرد و زني راه دست يافتن به تمامي نعمت هاي جهان را مي آموزم.
شكفته از درآغوش گرفتنهايِ زن، مرد شكفته از راه ميرسد
و هميشه تا از راه ميرسد شكفته است
شكفته از عاليترين زنِ روي زمين،
تا از راه ميرسد عاليترين مردِ روي زمين است،
شكفته از گرمايِ صميميترين زن،
تا از راه ميرسد صميميترين مرد است،
شكفته فقط از بدنِ محشرِ يك زن،
يك مرد ميتواند واجد بدني محشر باشد
شكفته فقط از شعرِ بي همتايِ زن،
شعرهاي مرد ميتواند از راه برسند
...
با اين همه كلمه دموكراتيك و كلمه همگي را بر زبان مي آورم.
درباره سر تا پاي كالبد آدمي نغمه سرمي دهم.
صورت ظاهر و مغز بشري هيچ يك به تنهايي شايسته الهه الهام نيست.
تمام وجود آدمي بسي شايسته تر است.
من درباره زن و مرد يكسان مي سرايم.
درباره زندگي كه از شور و تپش و
نيرو عظمت يافته مي سرايم.
شادمانه از براي آزادترين چيزي كه براساس قوانين آسماني، شكل بسته مي سرايم.
سرود انسان نو را مي سرايم.