برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
مسعود بن سعد بن سلمان شاعر بزرگ پارسی گوی نیمه دوقرن پنجم و اغاز قرن ششم از ارکان استوار شعر فارسی است .. اصل خانودان او از همدان است اما تولد مسعود در لاهور هندوستان در سال های 452 الی 427 - 438 الی 440 هجری - اتفاق افتاه است . پدر سعد سلمان از عمال صاحب منصب و از مستوفیان دوره اول غزنوی بوده چنانکه چون امیر مجدودین مسعود در سال 414 - 427 هجری - از جانب پدر به امیری هندوستان رفت سعد سلمان سمت استیفا دستگاه او یافت و گویا از همین زمان به بعد سعد سلمان با خانوداه خود در لاهور ماندگار شد و مسعود در این شهر به دنیا آمد سد سلمان تا دوره سلطان مسعود بن ابراهیم زده بود . . مسعود از ابتدای دوران جوانی به دربار سلاطین غزنوی را یافت ابتدا به خدمت سلطان ابراهیم غزنوی پیوست . سپس از ملازمان و مقربان سیف الدوله محمود پسر سلطان ابراهیم که از طرف پدر به حکومت هندوستان منصوب شده بود، گردید
روزگاریست سخت بی بنیاد کس گرفتار روزگار مباد شیر بینم شـده مـتـابـع رنـگ باز بینم شده مطاوع خاد نه بجز سوسن ایچ آزادست نه بجز ابر،هست یک تن، راد.... ادامه مطلب نه نـگفتـم نـکـو، مـعـاذ الله این سخن را قوی نیامد لاد مهترانـنـد مـفـضـل و هر یک اندر افـضال جاودانه زیاد نیست گیتی بجز شگفتی و نیز کار من بین که چون شگفت افتاد صد در افزون زدم به دست هنر که به من بر ،فلک یکی نگشاد در زمان گردد آتش و انگشت گر بگیرم به کف گل و شمشاد بار انـده مـرا شـکسـت آری بشکند چون دوتا کنی پولاد نشنود دل اگر بوم خاموش نکند سود اگر کنم فریاد گرچه اسلاف من بزرگانند هر یک اندر همه هنراستاد نسبت از خویشتن کنم چو گهر نه چو خاکسترم کز آتش زاد چون بد و نیک زود می گذرد این چو آب آن یکی دگر چون باد نز بد او به دل شوم غمگین نه ز نیکش به طبع ،گردم شاد این جهان پایدار نیست از آن که بر آبش نهاده شد بنیاد