صفحه اصلی نقشه سایت خوراک
تبلیغات
تبلیغات شما
محصول پرفروش فروشگاه
Title
عنوان محصول
قیمت : ...
خرید پستی
توضیحات محصول
برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 1 مراجعه کنید.
تبلیغات شما
تبلیغات شما
برگریزان(از دفتر شعر مرمر) | سیمین بهبهانیجای پا | سیمین بهبهانیشعر آدمی و گرگ سروده سید علی صالحیبيوگرافي جرج برنارد شاوشعر  وصل -فروغ فرخزاد(از دفتر شعر تولدی دیگر)شعر در پیشواز صلح سروده طاهره صفارزادهشوهرم | جلال آل احمدشعر«بخت جوان دارد آن که با تو قرینست» از سعدیشعر بابا بیا سروده مسعود فردمنششعر درآمد سروده حمید مصدق
بلوک راست
موضوعات
  • شاعران نامی
  • شاعران کلاسیک
  • شاعران جهان
  • نویسندگان ایرانی
  • نویسندگان جهان
  • داستان
  • شعر
  • زندگینامه
  • مصاحبه
  • کتاب
  • گالری تصاویر
  • نقاشی
  • آموزش
  • اخبار
  • آمار
    ● آمار مطالب کل مطالب : 416 کل نظرات : 273 ● آمار کاربران افراد آنلاین : 14 تعداد اعضا : 446 ● آمار بازدید بازدید امروز : 197 بازدید دیروز : 612 بازدید کننده ارمزو : 111 بازدید کننده دیروز : 169 گوگل امروز : 1 گوگل دیروز : 118 بازدید هفته : 1,767 بازدید ماه : 1,181 بازدید سال : 64,285 بازدید کلی : 1,461,990 ● اطلاعات شما آی پی : 3.144.252.140 مروگر : Safari 5.1 سیستم عامل :
    آرشیو
    لینک های روزانه
    نویسندگان
    لینک های دوستان

    Image
    قیمت
    خرید پستی

    برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.

    بلوک وسط

    آخرین ارسالی های انجمن

    عنوان پاسخ بازدید توسط
    بیاین مشاعره 23 4555 hadiramesh1376
    من امینم شمام خودتونو معرفی کنین 13 3897 saye
    بیوگرافی سهراب سپهری 1 5372 arezootam
    داستان های طنز 7 3319 guis
    دانلود دیوان حافظ و گلاستان سعدی 1 2009 dorkman
    زوال 0 1292 akmin91
    جدید ترین آیا میدانید 91 0 2364 editor
    1 اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی 1 1600 mrbavandpoor
    توانایی زبان فارسی در معادل‌سازی 0 1513 editor
    زاویه دید در داستان 0 1711 editor
    «بچه‌های بدشانس» دوباره به نمايشگاه می‌آيند 0 1181 editor
    نگاهي به مجموعه داستان «روياي مادرم» 0 1300 editor
    25 فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری 0 1232 editor
    بیوگرافی ناصرخسرو حارث قبادیانی 0 1522 editor
    بیوگرافی دکتر محمد علی اسلامی ندوشن 0 2478 editor
    بیوگرافی دکتر محمد معین 0 1292 editor
    آموزش قالب شعری قصیده 0 1411 editor
    بیوگرافی مرتضی کاتوزیان 0 1430 editor
    بیوگرافی جمشید هاشم پور 0 1339 editor
    الفبای قصه نویسی 0 1216 editor
    شعر خلیج همیشه فارس 0 1740 editor
    بیوگرافی زهرا اسدی 0 1619 editor
    بیوگرافی آنتوان چخوف 0 1155 editor
    بیوگرافی فرشته ساری 0 1226 editor
    بیوگرافی صادق هدایت 0 1499 editor
    بیوگرافی خیام نیشابوری 0 1331 editor
    داستان های کوتاه کوتاه 2 2116 editor
    بیوگرافی حافظ شیرازی 0 2473 editor
    زندگینامه مرحوم قیصر امین پور 0 10318 editor
    بیوگرافی فروغ فرخزاد 0 3172 editor

    مرگ آباد | ناتاشا امیری

    admin
    4:19
    بازدید : 745

     مرگ آباد | ناتاشا امیری

    به مرورهر اتفاقی مربوط به گذشته ی دور و آن چه بودیم از حافظه مان پاک شد. جلویمان تا مسافت طولانی بیابان پهن بود و ما با زندگی جمعی ناهمگون دربیمارستان دو اشکوبه ی آجر بهمنی دور افتاده، جائی که برآیند تمام رنج ها در آن جمع شده بود، شبیه کاغذ مچاله ی دور انداخته شده معلق در فضای بیکران، چشم بر احساس خود بستیم، شهامت بازسازی زندگی با هیبت های جدیدمان را ازدست دادیم، آرام آرام زیر سایه ی نابودی، گم شدیم با بودنی که نمی توانست زندگی باشد و چیزی از ما باقی نمی گذاشت تا بعد از مرگی که اجل تلقی نمی شد وجان كندن و آخرش هم نمردن بود؛ حفظ شود.

    داستان تا این جا...تا بعد... از ناتاشا امیری

    admin
    22:58
    بازدید : 831


    از پله های اتوبوس که آمدم پائین و ساک را انداختم روی دوشم؛ چراغ قرمز عقب ماشین، حاشیه ی جاده ی تزانزیت خاموش روشن شد و گوشم رفت پی صدای مردی که توی جاده با دو بار پنچری اتوبوس گفته بود:" عجله نداریم!" وحالااز کوره در رفته داد می زد:" اگه لگنت خراب بود چرا مردمو اسیر کردی؟ زن و بچه باهامونه... نصفه شبی چه غلطی کنیم ؟ "
    به قول مادرم زپلشك آید و زن زاید و مهمان زحلب آید... از کنارراننده رد شدم که با پیش سینه ی خیس ازعرق بلوز و دست های سیاه از روغن موتور، برخلاف قبل که خندیده بود:" اگه زمونه باهات نساخت توباهاش بساز!"، نفسش را با صدا داد بیرون. راه باز کردم از بین مسافرها که چمدان و بقچه به دست لب جاده ایستاده بودند. زنی چادری از عرض جاده رفت رو به پژو با چراغ های جلوی شبیه دو توپ سفید براق و گفت:" تا پمپ بنزین می رسونیمون؟"
    نیم ساعت پیاده مانده بود اما انگاری هنوز تهران تا «گاماش» فاصله بود بین من و خاطراتی که آب می رفت توی حجره های مغزم. وقتی با سر تراشیده از درخت گردوی صد ساله می رفتم بالا، تمشک می چیدم ازشاخه ها وتوی سطل می فروختم به مسافرها این جاده خاکی بود. حالا خط کشی های آسفالت و راش های کنارش با صدای سیرسیرک ها گم می شدند توی تاریکی و شاید چند نفری پنهان بودند پشتشان و زل زده بودند به من. اگربهتاش بود می گفت :" احتمال ارتباط با موجودات غیر ارگانیک وجود داره!"

    ...






    بلوک پایین
    نرم افزار





















    تبلیغات
    بلوک چپ
    ورود به سایت
    رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضویت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    آخرین مطالب ارسالی سایت
    مطالب محبوب
    مطالب تصادفی
    بلوک چپ
    تبلیغات متنی
    محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
    YOUR ADS
    تبلیغات متنی
    محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
    YOUR ADS
    تبلیغات متنی
    محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
    YOUR ADS