برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
بختت نه سپید است و نصيبت نه سیاهی
محکوم به مرگي چه بخواهی چه نخواهی
کو عشق که ما را برساند به رسیدن
کو تیغ که ما را برهاند ز تباهی
آبی به شهیدان عطشناک نداديم
مردند لب شط فرات آن همه ماهی
ای کشته ترحّم کن و ای تشنه تبسّم
ای ناله شهادت شو و ای گریه گواهی
سنگم بزن ای دوست، دلم میکده اوست
ما را بشکن آینه ي ماست الهی
آن سوتر از این غمکده دریای وصالی ست
عاشق شو و فارغ شو و سالک شو و راهی
درویشی ما سلطنت ماست، اگرچه!
دنیاست گدایی که رسیده ست به شاهی
بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم
عطر آوردم بر سر و بر سينه فشاندم
چشمانم را نازكنان سرمه كشاندم
افشان كردم زلفم را بر سر شانه
در كنج لبم خالي آهسته نشاندم
برای مشاهده عکس های بیشتر از این شاعر به ادامه مطلب بروید...
مثنوی گلشن راز مهمترین و مشهورترین اثر منظوم محمود شبستری است که در بردارنده ی اندیشه های عرفانی وی می باشد.با وجود حجم اندکش،این کتاب یکی از یادگارهای پر ارزش و بلند نام ادبیات عرفانی کهن فارسی است ، که در آن بیان مفاهیم صوفیانه با شور و شوق،و روان ویژه ای همراه گردیده است
برای دانلود این کتاب به ادامه مطلب بروید...
لب دریای کبود
دختری بود که من
سخت می خواستمش
و تو گویی که گالی
آفریده شده بود
دختر خورشید
نرم می بافد
دامن رقاصه صبح طلایی را
وز نگاه سیاه خویش
می سراید
جز دسترس به وصل ویم آرزو نبود
دادم در این هوس دل دیوانه را به باد
این جست و جو نبود
شب فرو می خزد از بام کبود
تازه بند آمده باران و نسیمی نمناک
می تراود ز دل
سرد شبانگاه خموش
درین آشفته اندوه نگاهم
تو را می خواهم ای چشم فسون بار
که می سوزی نهان از دیرگاهم
چه می خواهی ازین خاموشی سرد ؟
که بود آیتی از شادی و اسیری من
یکی ز روی وفا در شب جوانی ما
یکی ز راه ملامت به روز پیری من