برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
چو به خنده لب گشایی دو جهان شکر بگیرد
به نظارهی جمالت همه تن شکر بگیرد
قدری ز نور رویت به دو عالم ار در افتد
همه عرصههای عالم به همان قدر بگیرد
چو در آرزوی رویت نفسی ز دل برآرم
ز دم فسردهی من نفس سحر بگیرد
چه غم ره است این خود که دلم دمی درین ره
نه غمی دگر گزیند نه رهی دگر بگیرد
اگر از عتاب غیرت ره عاشقان بگیری
ز سرشک عاشقانت همه رهگذر بگیرد
ز پی تو جان عطار اگر امتحان کنندش
به مدیح تو دو عالم به در و گهر بگیرد
پرده ای در آفتاب
نور ایمان از بیاض روی اوست
ظلمت کفر از سر یک موی اوست
ذره ذره در دو عالم هرچه هست
پرده ای در آفتاب روی اوست
هر که را در هر دو عالم قبله ای است
گرچه نیست آگاه آن کس سوی اوست
هر دو عالم هیچ می دانی که چیست؟
هر دو عکس طاق دو ابروی اوست
چون کمان ابروی او درکشم؟
کان کمان پیوسته بر بازوی اوست
آن همه غوغای روز رستخیز
از مصاف غمزه جادوی اوست
رستخیز آری کلمح بالبصر
از خدنگ چشم چون آهوی اوست
هم زمین از راه او گردی است بس
هم فلک سرگشته ای در کوی اوست
زان سیه گردد قیامت آفتاب
تا شود روشن که او هندوی اوست
آسمان را از درش بویی رسید
تا قیامت سرنگون بر بوی اوست
خلق هر دو کون را درد گناه
بر امید ذره ای داروی اوست
تا که بویی یافت عطار از درش
دل نمی داند که در پهلوی اوست
يكي از سرآمدان شعر و ادب فارسي، عطار نيشابوري است. مورخان و محققان، نام او را «محمد» و لقبش را «فريد الدين» و کنیه اش را «ابوحامد» نوشته اند. در اشعارش بيشتر به «عطار» تخلص نموده و گاهي هم «فريد» را كه بي گمان مخفف لقب اوست ـ براي تخلص شعري خود برگزيده است. نام پدر عطار هم ابراهيم و كنيه او ابوبكر است و بعضي به اشتباه، جز اين نوشته اند. مادر او هم چنانكه از فحواي كلام عطار بر مي آيد، زني اهل معني و خلوت گزيده بوده است. عطار در وصف مادر خود سروده است....