صفحه اصلی نقشه سایت خوراک
تبلیغات
تبلیغات شما
محصول پرفروش فروشگاه
Title
عنوان محصول
قیمت : ...
خرید پستی
توضیحات محصول
برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 1 مراجعه کنید.
تبلیغات شما
تبلیغات شما
داستان مرغدانی-محمد محمد علیبیوگرافی فریدون مشیریبیوگرافی کمال الملکشعر آی دریا سروده مهدی سهیلیداستان راه بهشت از پائولو کوئیلو شعر یه روزی میاد-محمد امین ناجیشعر آئینه شکسته سروده فروغ فرخزادکتاب سووشون نوشته ی سیمین دانشوربیوگرافی هریت بیچر استو بیوگرافی فرشته ساری
بلوک راست
موضوعات
  • شاعران نامی
  • شاعران کلاسیک
  • شاعران جهان
  • نویسندگان ایرانی
  • نویسندگان جهان
  • داستان
  • شعر
  • زندگینامه
  • مصاحبه
  • کتاب
  • گالری تصاویر
  • نقاشی
  • آموزش
  • اخبار
  • آمار
    ● آمار مطالب کل مطالب : 416 کل نظرات : 273 ● آمار کاربران افراد آنلاین : 7 تعداد اعضا : 446 ● آمار بازدید بازدید امروز : 347 بازدید دیروز : 612 بازدید کننده ارمزو : 202 بازدید کننده دیروز : 169 گوگل امروز : 1 گوگل دیروز : 118 بازدید هفته : 1,917 بازدید ماه : 1,331 بازدید سال : 64,435 بازدید کلی : 1,462,140 ● اطلاعات شما آی پی : 18.219.22.169 مروگر : Safari 5.1 سیستم عامل :
    آرشیو
    لینک های روزانه
    نویسندگان
    لینک های دوستان

    Image
    قیمت
    خرید پستی

    برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.

    بلوک وسط

    آخرین ارسالی های انجمن

    عنوان پاسخ بازدید توسط
    بیاین مشاعره 23 4555 hadiramesh1376
    من امینم شمام خودتونو معرفی کنین 13 3898 saye
    بیوگرافی سهراب سپهری 1 5372 arezootam
    داستان های طنز 7 3320 guis
    دانلود دیوان حافظ و گلاستان سعدی 1 2011 dorkman
    زوال 0 1293 akmin91
    جدید ترین آیا میدانید 91 0 2364 editor
    1 اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی 1 1601 mrbavandpoor
    توانایی زبان فارسی در معادل‌سازی 0 1513 editor
    زاویه دید در داستان 0 1712 editor
    «بچه‌های بدشانس» دوباره به نمايشگاه می‌آيند 0 1181 editor
    نگاهي به مجموعه داستان «روياي مادرم» 0 1301 editor
    25 فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری 0 1233 editor
    بیوگرافی ناصرخسرو حارث قبادیانی 0 1522 editor
    بیوگرافی دکتر محمد علی اسلامی ندوشن 0 2478 editor
    بیوگرافی دکتر محمد معین 0 1293 editor
    آموزش قالب شعری قصیده 0 1411 editor
    بیوگرافی مرتضی کاتوزیان 0 1430 editor
    بیوگرافی جمشید هاشم پور 0 1339 editor
    الفبای قصه نویسی 0 1217 editor
    شعر خلیج همیشه فارس 0 1740 editor
    بیوگرافی زهرا اسدی 0 1619 editor
    بیوگرافی آنتوان چخوف 0 1155 editor
    بیوگرافی فرشته ساری 0 1226 editor
    بیوگرافی صادق هدایت 0 1499 editor
    بیوگرافی خیام نیشابوری 0 1332 editor
    داستان های کوتاه کوتاه 2 2117 editor
    بیوگرافی حافظ شیرازی 0 2473 editor
    زندگینامه مرحوم قیصر امین پور 0 10318 editor
    بیوگرافی فروغ فرخزاد 0 3172 editor

    داستان روز اول قبر نوشته ی صادق چوبک

    admin
    12:06
    بازدید : 7506

     مرد تو رختخوابش غلت می‌زد و خوابش نمی‌برد. برای اینکه ونگ ونگ توله سگ‌های تو خرابه قاتی خوابش شده بود و تو سرش ژُق زُ‌ق می‌کرد. خودش دیده بود که چگونه مادر آن‌ها ظهر روز پیش زیر ماشین رفته بود و لاشه خون‌آلودش را تو خرابه‌ای‌ که خانه‌اش بود و بچه‌هایش را همانجا زائیده بود انداخته بودند و حالا زر و زِر آن‌ها تو سرش را می‌خراشید.

     

     «دیگه اینا چه جور زنده می‌مونن؟ گنده نیّسن که آدم یه خرده لثه و آشغال از دم دکون قصابی بخره بندازه جلوشون.دو روزه هّسن و هنوز چشاشون واز نشده. شیر خوره هّسن. اگه آدم بخواد بزرگ‌شون کنه باید با پّسونک شیر دهن‌شون بذاره. من اگه این کارو بکنم تموم اهل محل تف و لعنتم میکنن. حالام تف و لعنتم میکنن. برای اینکه چل پنجاه سال از سنم میگذره هنوز زن نگرفتم و کلفت و نوکر تو خونم راه نمیدم. زن بگیرم برای چی؟ تخم و ترکه راه بندازم برای چی؟ که فردا همین‌جوری مثه این توله‌ها برای یه لقمه نون ونگ بزنن. گاسم تا بچه‌دار شدم و هنوز او دندون در نیاورده من بمیرم. چه جوری بزرگ می‌شه؟ چرا این مرد که شوفر این بدبختو کشت و و هیشکه هیچ نگفت و همه مردم زیر بازارچه خندیدن و اونوخت اون پسره دمبشو گرفت و رو خاکا  کشوندش و انداخت‌ش رو تل خاکروبه‌ها؟ اگه آدم همین‌جوریه؟ چه فرقی میکنه می‌تپون‌نش زیر خاک.»

     

     اندام لاغر و باریکش زیر لحاف موج می‌خورد. شکم بالش زیر سرش گود افتاده بود و سرش افتاده بود پائین. تو رختخواب نیم‌خیز شد و بالش را چنگ زد و چند تا مشت محکم به پهلوهای آن کوبید و دوباره گذاشتش سرجاش و تنش را باز تو رختخواب انداخت. طاق‌باز خوابید. اما دید اگر به پهلو بخوابد راحت‌تر است. خیزی برداشت و رو دنده راستش غلتید، زانوهاش را تو شکم‌ش تا کرد و یک دستش گذاشت زیر صورتش و دست دیگرش لَخت انداخت رو پهلویش و جلوش زل زد. سپس تو جاش سیخ شد و دو قلم باریک پایش را بهم پیچید وپشت یک پایش را زیر کف پای دیگرش قفل کرد و کش و قوس رفت و دهن‌دره کرد.

     

     فکر کرد به پهلوی دیگر بخوابد. رو شکم بخوابد. پا شود بنشیند، پا شود برود زیر پاشیر آب بصورتش آب بزند، تو اتاق راه برود، چند خط مثنوی بخواند. سرش منگ بود و پلک‌هایش هم نمی‌آمد.

     

     ناگهان تو سرش دوید که روزی خواهد مرد و او را چال خواهند کرد. بفکر لحظه مرگ خود افتاد که چه جوری است؟ کی است؟ شاید خیلی زود اما در آن لحظه او چه فکر می‌کند؟ دلش هُرّی ریخت تو و درونش لرزید و پاهاش یخ زد.

     

     زق زق قاتی توله‌ها تو شقیقه‌هایش می‌کوبید.

     

     «می‌دیدم که همین ماده سگ اولاّ بی‌بهار چجوری یه گله سگ نر دنبالش افتاده بود و تو کوچه باغیا دور و ورش موس موس می‌کردن و این هی اونا رو دنبال خودش می‌کشید و اونا بسر و کول هم می‌پردین و هم دیگه‌رو گاز می‌گرفتن تا آخر سر یکی از اونا باش قفل شد و سگای دیگه ول کردند و رفتن و بچه‌ها دنبال این دو تا که بهم چفت شده بودن افتادن و با چوب و چماق می‌زدن رو تیره‌های پشت‌شون و  اونا که نمیتونسن از هم جدا بشن کچکی همدیگه رو می‌کشیدن و چون هر کدوم‌شون می‌خواس یه طرف برهو ناچار کج کج سر جاشون درجا می‌زدن و حالا شش‌تا زاییده شش رنگ. امروز می‌خواسّ از این طرف خیابون بره تو خرابه ماشین زدش کشتش. خُب بدرک! یه سگ و چند تا توله چه ارزشی دارن که من خواب‌مو براشون حروم کنم؟ مگه زندگی خودم خیلی از زندگی اینا بهتره؟»

     

     چراغ را روشن کرد. نور پت و پهن سرخی، سیاهی اتاق را بلعید و سایه‌های کج و کوله میز و صندلی و بخاری و سماور و استکان و لیوان تو اتاق جان گرفت.تو رختخواب‌ش نشسته بود سرش سنگین و چشمان‌ش تر و آماس کرده بود و ضربان خونِ تو رگ گردنش، تو گوشش صدا می‌کرد. سایه خاکستری‌اش خمیده و رنجور رو دیوار افتاده بود. زوزه توله‌ها کم‌کم ته کشیده بود و دیگر از بیرون چیزی شنیده نمی‌شد. اما ته مانده زُق زُق آن‌ها تو سرش می‌رقصید. با دقت به بیرون گوش داد. دیگر صدا نمی‌آمد.

     

     «چه شد خفه خون گرفتن؟ نکنه سگ نر اومده باشه سرشون بخوردشون؟ گاسم از بس وق زدن دیگه نا ندارن. اما هم‌شون با هم چرا؟»

     

     چشمان‌ش را باز کرد و چند بار پلک‌های خسته را بهم فشار داد. اما زود دوباره آنها را بست. «چرا باید آدم حتما شب‌ها بخوابه؟ اصلا من دلم نمی‌خواد بخوابم. هر وخت خوابم گرفت می‌خوابم. پاشم کفشام واکس بزنم. پاشم شلوارم اتو کنم. نه، یه خرده مثنوی بخوانم. حتما مولانا هم شب کار می‌کرده. والاه چطور تونّسه تو این شس هفتاد سال این همه کار بکنه. خود دیوان شمس کار یک عمره. چطوری تونسه میون اون همه خر و خشکه مقدس این همه حرفای حسابی بزنه؟ گمونم می‌نوشته، اما بعضیاش دسّ مردم نمی‌داده. مثه امروز نبوده که چاپ باشه و کتابو چاپ بزنن و تو دسّ و پای مردم ول کنن. حتما اون بیچاره هم گرفتار آخوندا و خشکه مقدسا بوده. حالا هی ازین فکرا بکن و نخواب تا بزنه بسرت و دیوونه بشی.»

     

     لحاف را از روی پاهایش پس زد و از تختخواب پائین خزید. دور و ورش را نگاه کرد و دستی به موهای وز کرده‌اش کشید و عبائی بر دوشش انداخت. تو کوچه ماه بود و مرد فانوسی در دست داشت. نور سرخ فانوس، وصله‌های مهتابِ اذان زدهِ رو زمین را چرک مرده می‌کرد و پیش می‌رفت. از آب شدن تّنک برفی که شب پیش رو زمین نشسته بود، زمین خرابه گل شده بود و زباله‌ها و خاکروبه‌ها و قوطی‌های حلبی و زرت و زبیل‌ها پیش نور فانوس برقص درآمده بودند.

     

     لاشه تکیده و خشکیده ماده سگ را دید که با سر خون‌آلود بی‌شکل رو زمین به پهلو پهن شده بود و هر شش‌ تا توله پستان‌های سرد او را به دهن گرفته بودند و با ولع تمام آنها را مک می‌زدند و نوزگِه‌های (*) لرزان از دماغ‌شان بیرون می‌زد.


     

     

     ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     

     *ـ نورگه: بوشهری برای زوزه کوتاه بریده و هق هق شکسته گریه می‌گویند.

    مطالب مرتبط
    داستان نفتی نوشته ی صادق چوبک
    داستان یه چیز خاکستری نوشته ی صادق چوبک
    داستان«چشم شیشه ای» از صادق چوبک
    پاچه خيزك | صادق چوبك
    داستان چرا دریا طوفانی شده بود-صادق چوبک
    ارسال دیدگاه
    کد امنیتی رفرش
    بلوک پایین
    نرم افزار





















    تبلیغات
    بلوک چپ
    ورود به سایت
    رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضویت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    آخرین مطالب ارسالی سایت
    مطالب محبوب
    مطالب تصادفی
    بلوک چپ
    تبلیغات متنی
    محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
    YOUR ADS
    تبلیغات متنی
    محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
    YOUR ADS
    تبلیغات متنی
    محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
    YOUR ADS