برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
بختت نه سپید است و نصيبت نه سیاهی
محکوم به مرگي چه بخواهی چه نخواهی
کو عشق که ما را برساند به رسیدن
کو تیغ که ما را برهاند ز تباهی
آبی به شهیدان عطشناک نداديم
مردند لب شط فرات آن همه ماهی
ای کشته ترحّم کن و ای تشنه تبسّم
ای ناله شهادت شو و ای گریه گواهی
سنگم بزن ای دوست، دلم میکده اوست
ما را بشکن آینه ي ماست الهی
آن سوتر از این غمکده دریای وصالی ست
عاشق شو و فارغ شو و سالک شو و راهی
درویشی ما سلطنت ماست، اگرچه!
دنیاست گدایی که رسیده ست به شاهی
آه می کشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا ای کرامت بهار
در رهت به انتظار صف به صف نشسته اند
کاروانی از شهید کاروانی از بهار
تو صد مدینه داغی ، تو صد بقیع دردی
یتیم می شود خاک اگر که برنگردی
تمام شب نیفتاد صدای گریه ی باد
چه بادهای زردی! چه کوچه های سردی!
یعقوب منا ! یوسفت افتاده در این چاه
دیرى ست که خون مى چکد از پیرهن ماه
بر مانع خورشیدى، آن خونِ ستاره ست
یا مانده بر آن تکّه اى از پیرهن ماه؟