برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
تابستون داره از اینجا میره اون بعد از ظهرای گرم و
برگای گل سرخ تو حیاطمون
یواش یواش داره می ریزه
گل سرخ به من نگاه می کنه
التماس می کنه
که یه کاری بکنم
اما از من که هیچی
از مدیر مدرسمونم کاری برنمیاد
بستنیای سرد
که خورشید تابستون ابشون می کرد
مهمونای سرزده و شربت سرد البالو
اون پروانه های شوخ و شنگ
همه دارن ازین شهر میذارن و میرن
من می مونم و
یه حوضچه با اب یخ بسته
ایکاش که لااقل مدیر مدرسمون یه کاری میکرد.
از اون روزی که هانا رفته ...
لینچری
تایر دوچرخم کم باد شده
اسمون بداخلاق و خاکستریه
یا اگرم نیست من اینجوری میبینمش
از اون روزی که هانا رفته
بستنی شکلاتی مزهی الوچهی ترش میده
ماه بهمن میاد که دیگه برای همیشه بمونه
اردیبهشت و خرداد و هم خدا پس گرفته
از اون روزی که هانا رفته
گلا بوی ماهی میدن
لباسای نرم مخمل مثه علفای خشک شدن
سگای توپول خوش تیپ مثه سگای تازی شدن
از اون روزی که هانا رفته
دیگه هیچ چیز بامزهای تو دنیا نیست
که بشه بش خندید
دیگه هیچ چیزی نیست که بشه باش بازی کرد
بچهها برا بازی صدام میکنن
اما من نمیرم
از اون روزی که هانا رفته...