برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
بازارچه دهکده آب و جارو شده بود و هوای خنکی زیر چنار تناوری که بالای سر آبانبار چتر زده بود موج میزد. شتکهای گل آبِ نمناک روی قلوه سنگهای میدان کوچک ِ زیر چنار نشسته بود. دکانهای کوتوله قوزی دور میدان چیده شده بود.
گُله بُگله کنار جوی تنبل و ناخوش دور میدان، برزگران و کارگران نشسته بودند و نان پیچههاشان جلوشان باز بود و نهار میخوردند و قهوهچی برو برو کارش بود و نسیم ولرم خرداد خواب را تو رگها میدواند.
ناگهان مش حیدر بقال از تو دکان خود فریادی کشید و با تله موش نکرهای که با دو دست، دور از خودش گرفته بود از تو دکانش بیرون پرید و آن را گذاشت جلو دکان. از شادی رو پاش بند نمیشد و دستهایش به هم میمالید و دور ور تله وَرجه وُرجه میکرد...