برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
بيدِ بالایِ پونهزار
پُر از شکوفهی هلو شده بود،
چشمه بوی مادهگرگِ درهی ماه میداد،
بوی کُندُر سوخته میآمد.
نگاه کردم،
از قوسِ طاقیِ آبنوس
بارش بیپايانِ پروانه پيدا بود،
عبداله بالای رنگينکمانِ بزرگ
پیِ پستانِ باران میدويد،
هوا جورِ عجيبی خوش بود،
و چيزهای ديگری حتی ...!
يادم نمانده است.
مادرم داشت بر درگاهِ گريه
دعا میکرد،
برای شفایِ کاملِ من و خواهر کوچکترم
دعا میکرد.
تب، تب حصبه
برادرم عبداله را کشته بود.