برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
مادرم میگويد:
آن سالها هر وقت آب میخواستی
میگفتی: ماه!
هر وقت ماه میخواستی
میگفتی: آب!
آب
استعارهی نخستينِ خوابهای من بود،
و ماه
که هنوز هم گاهی
کلماتِ عجيبی از اندوهِ آدمی را
به يادم میآورد.
حالا
اين سالها
فقط پير، فقط خسته، فقط بیخواب،
فقط لحنِ آرمِ آموزگاری را به ياد میآورم
که دارند از بلندگویِ دبستانِ سعدی آوازم میدهد:
سيدعلی صالحی، کلاسِ اولِ الف!
يادت بخير پيامبرِ گمنامِ نان و کتاب!
پيشبينیِ عجيبِ تو درست درآمد:
من شاعر شدم!